فیک[بازی دوباره...]

پارت 24

مینسو ویو
رفتم دستشویی کارای لازم روکردم ورفتم پایین دیدم جنی وجونگ کوک دارن صبحونه درست میکنن
نشستیم خوردیم ورفتیم کمپانی برای اودیشن که فیلیکس ودیدم
مینسو:سلام فیلیکس بیاکارت دارم
فیلیکس:عه سلام عشقم منتظرت بودم
مینسو:رزی چرامیگه اون شبه توبارکه منو کردی باهم نقشه کشیده بودین
فیلیکس:خب...چیزه..
مینسو:فیلیکس بگو
فیلیکس:خب راست میگه من واقعادوست داشتم حسودیم میشدبااون میدیدمت خواهش میکنم...لطفا ازم جدانشو(سرش ومیندازه پایین وگریه)
مینسو:(فیلیکس وبغل میکنه)باشه گریه نکن بعدحرف میزنیم
جنی:مینسو...مینس...عه اینجایی بیا دیگ سه ساعت دنبالتم
(خلاصه بگم که فک کنین اودیشن دادن وقبول شدن ورفتن خونه)
مینسو:خیلی خوشحالم قبول شدیم
جنی:منمم خیلی خوشهالم
جونگ کوک:چیشده انقدرخوشهالین دخترا
مینسو وجنی:اودیشن دادیم وقبول شدیممممم
مینسو ویو
بعداودیشن ازکمپانی اومدیم ورفتیم خونه لباس عوض کردیم غذاخوردیم میخواستم بگم بریم بیرون دیدم دیروقته خسته بودم ورفتم خوابیدم ولی جنی وجونگ کوک بیدارموندن وفیلم دیدن انقدرخسته بودم که زودخوابم بردباصدای جیغ جنی ازخواب بیدارشدم...نکنه دارن......

ا[]د[]ا[]م[]ه[]د[]ا[]ر[]د
داشم اول بلایک بعدهرجاخواستی برو
:]